اندرز افلاطون
در مواجه
با افراد از خودت بپرس
این فرد چه
حسی در من ایجاد می کند...
در کنار او می توانم خودم باشم؟
با او می توانم رو راست باشم؟
|
می توانم به او هرچه می خواهم بگویم؟
در کنار او احساس راحتی می کنم؟
وقتی او وارد می شود چه حسی به من دست می دهد؟
و وقتی می رود چه حالی می شوم؟
وقتی با او هستم احساسات واقعی ام را پنهان می کنم یا با او
روراستم؟
آیا او باعث می شود احساس حقارت کنم یا به خودم
ببالم؟
نگذار کسی اولویت زندگی تو
باشد، وقتی تو فقط یک انتخاب در زندگی او هستی...
یک رابطه بهترین حالتش وقتی
است که دو طرف در تعادل باشند
شخصیت خودت را برای کسی تشریح
نکن
چون کسی که تو را دوست داشته
باشد به آن توضیحات نیازی ندارد
و کسی که از تو بدش بیاید،
باور نمی کند!
وقتی دائم بگویی گرفتارم، هیچ
وقت آزاد نمی شوی
وقتی دائم بگویی وقت ندارم،
هیچوقت زمان پیدا نمی کنی
وقتی دائم بگویی فردا انجامش
می دهم، آن فردا هیچوقت نمی آید!
وقتی صبح بیدار می شویم دو
انتخاب داریم:
برگردیم بخوابیم و رویا
ببینیم،
یا بیدار شویم و رویاهایمان
را دنبال کنیم.
ما کسانی که به فکرمان هستند را نگران می کنیم و حتی به گریه می
اندازیم
و گریه می کنیم برای کسانی که حتی لحظه ای به فکر ما
نیستند!
این یکی از حقایق عجیب زندگی است،
هیچوقت برای تغییر دیر نیست!
جالب بود
خیلی خوب بود
این جملتو دوس داشتم:
( و گریه می کنیم برای کسانی که حتی لحظه ای به فکر ما نیستند!)