دوستای عزیز
سلام
شب و روز پاییزیتون بخیر و شادی
خواستم مواردی رو باشما در میان بذارم
بعضی از دوستان خواستن ترجمه مراجع و رفرنس هایی که اساتید محترم ارائه کردن رو بذاریم اما متاسفانه امکانش نیست ، فقط مرجع اصلی کتاب که به زبان اصلی موجود است رو می تونیم قرار بدیم.
در آخر هم اینکه در گذشته بخش نظرات اکتیو بوده بدین صورت که هر نظری قرار گرفته بود در همون زبان ثبت و به نمایش در می امد، اما متاسفانه به دلیل برخی مسائل ، کم لطفی ، عملکرد و حرف بعضی از دوستان محترم من بعد پس از تایید نظرات گذاشته خواهد شد.
با سپاس
در سال های دور ایران؛تنها دوشهر بیرجند و تبریز آب لوله کشی داشتند که آن
صنعت
را از روسیه به امانت برده بودند.و در کلان شهری مثل تهران مردم از آب
چاه که
تمیز و سالم نبوداستفاده می کردند.در شهر تهران تنها سه قنات وجود داشت
که آن هم
متعلق به سه سرمایه دار تهرانی بود.یکی از این قنات ها که به سرچشمه
معروف بود(وهست) متعلق به سرمایه داری بود که بچه دار نمیشد.او نذر کرد اگر
بچه
دار شود؛ برای تهرانیان آب لوله کشی فراهم کند. پس از مدتی بچه دار شد و
برای
ادای نذرش به اتریش رفت تا مهندسانی را از آنجا برای لوله کشی آب
بیاورد.در هر
کشوری حیوانی که برای آنها مقدس است را بر سر خروجی آب می
گذاشتند.مثلا در
فرانسه سر خروس استفاده می کنند.او دید در اتریش،هر جا خروجی
آب است؛سردیسی از
شیر هست.پس بر سرچشمه آب که برای مردم فراهم کرد،سر شیری
گذاشت.و مردم هروقت
برای برداشتن آب به آنجا می رفتندومی گفتند: رفتیم از سر
شیر آب آوردیم!
دقت کردین آدم وقتی همه سوالای امتحانو بلده یه احساس دستپاچگی و هول شدن بهش دست میده ؟ اصن دستخط آدم از نستعلیق به میخی سومری تغییر حالت میده ! آدم دوست داره مثل قارچ خور از روی سوالا بپره و سریع پاسخنامه رو ببره بکوبه تو صورت مراقب ! حالا هیبت نفر اول بلند شدن و برگه رو تحویل دادن بماند …
ادامه مطلب ...