پلیمر ۹۰

وبلاگ مهندسین پلیمر دانشگاه علوم تحقیقات ۹۰

پلیمر ۹۰

وبلاگ مهندسین پلیمر دانشگاه علوم تحقیقات ۹۰

معامله جالب انیشتین و راننده اش

انیشتین برای رفتن به سخنرانی‌ها و تدریس در دانشگاه از راننده مورد اطمینان خود کمک می‌گرفت.

راننده وی نه تنها ماشین او را هدایت می‌کرد بلکه همیشه در طول سخنرانی‌ها در میان شنوندگان حضور داشت بطوریکه به مباحث انیشتین تسلط پیدا کرده بود! یک روز انیشتین در حالی که در راه دانشگاه بود با صدای بلند گفت که خیلی احساس خستگی می‌کند.

راننده اش پیشنهاد داد که آنها جایشان را عوض کنند و او جای انیشتین سخنرانی کند چرا که انیشتین تنها در یک دانشگاه استاد بود و در دانشگاهی که سخنرانی داشت کسی او را نمی‌شناخت و طبعا نمی‌توانستند او را از راننده اصلی تشخیص دهند. انیشتین قبول کرد، اما در مورد اینکه اگر پس از سخنرانی سوالات سختی از وی بپرسند او چه می‌کند، کمی‌تردید داشت.
به هر حال سخنرانی راننده به نحوی عالی انجام شد ولی تصور انیشتین درست از آب درامد. دانشجویان در پایان سخنرانی شروع به مطرح کردن سوالات خود کردند. در این حین راننده باهوش گفت: سوالات به قدری ساده هستند که حتی راننده من نیز می‌تواند به آنها پاسخ دهد. سپس انیشتین از میان حضار برخواست و به راحتی به سوالات پاسخ داد به حدی که باعث شگفتی حضار شد!
نظرات 2 + ارسال نظر
X7 شنبه 28 بهمن 1391 ساعت 08:32 ب.ظ

مطلب جالب و زیبایی بود

m.m یکشنبه 29 بهمن 1391 ساعت 07:47 ب.ظ

عالی بود واقعا باید از انیشتین و رانندش یاد بگیریم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد